سیده پریناز و سیده پریماهسیده پریناز و سیده پریماه، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

گل پریهای دوقلوی مامان

کباب خورون

جمعه دو هفته پیش رفته بودیم بیرون و شما برای اولین بار نصف سیخ کباب خوردید  . بابا علیرضا به همراه باباجون مجتبی و عمو محمد (شوهر خاله پرستو) نمیدونید چی درست کرده بودند، خیلی دوست داشتید. جای همه دوستای خوب خالی. البته هوا ابری بود و باد که نه طوفان میومد.     ...
4 تير 1393

ورزشکاران ...

خیلی فضا ورزشی شده. برد والیبال ایران از ایتالیا در لیگ جهانی، تساوی فوتبال ایران با نیجریه در جام جهانی و امشب هم بازی با آرژانتین. جو ورزش این دختر خوشگلای ما رو گرفت. رفته بودیم پارک به جای تاب و سرسره رفتند سراغ تمرینات بدنسازی تا بازو و مچ‌هاشونو تقویت کنند.   ...
31 خرداد 1393

شب نیمه شعبان

دختر گلای مامان! این چند روزه خیلی سرم رو شلوغ کرده بودید، نرسیدم بیام اینجا. این چهارتا عکس رو از شب عید بزرگ نیمه شعبانه که رفتیم خونه مادر (مادر بزرگ باباتون) گذاشتم، اون شب تولد عمو علی شوهر عمه زهرا بود. عمه زهرا و عمو علی هم مثل بقیه خیلی شما رو دوست دارند.         ...
29 خرداد 1393

آخ جون، به به بخریم

بابا جون مجتبی هر وقت می‌ریم خونشون برامون به به خوشمزه از این عمو وسطیه می‌خره. من (پریناز) بغل باباجون مجتبی هستم و آبجی پریماه هم بغل عموی مامان پریسا. به نظر من که باباجون و عمو جونم دوقلواند ولی مامانم می‌گه نه نیستند.     ...
20 خرداد 1393

آب بازی!

   این مامان و بابا ما رو می‌برند سد ولی زودی می‌گند بریم خونه. ما که از انداختن سنگ توی آب خسته نمیشیم ولی اونا زودی خسته می‌شند.      ...
19 خرداد 1393

گل‌پری‌ها با گل‌ها

     بهار در حیاط بابا جون با باز شدن گل‌ها به اوج خودش رسیده و شما خیلی گل‌ها رو نازی کردید. از وقتی یادتون دادم هرجا گل دیدید نازش کنید، هرچی گل می‌بینید می‌دوید سمتش و دست می‌کشید روش تا نازش کنید. اینم باغ دایی حسنه، دایی مامان، که شما چند لحظه مهلت دادید روی صندلی درختی ازتون عکس گرفتیم، بلافاصله بعد از رو صندلی پا شدید و دستتون رو تا شونه کردید تو حوض آب و بعدش همه با هم زود رفتیم خونه: ...
16 خرداد 1393

بازی‌‌گوشی‌های آشپزخانه‌ای

خوشبختانه کابینت‌های خونمون قابلیت کشدار شدن دارند، صبح پریماه از خواب که بیدار شد، دوید سمت آشپزخونه و پس از تلاش نافرجام برای باز کردن کابینت‌ها خوابش برد. ولی امان از کابینت‌های مامان پروانه که کش نداره و یه لحظه غافل بشیم همش رو ریختند بیرون. ...
14 خرداد 1393